mazhabi
دنیای مطالب
 
 
شنبه 2 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 9:8 ::  نويسنده : adel

وره حدید آیه 16 » از آیات تكان دهنده قرآن مجید است كه قلب و روح انسان را در تسخیر خود قرار مى‏دهد، پرده‏هاى غفلت را مى‏درد و فریاد مى‏زند آیا موقع آن نرسیده است كه قلبهاى با ایمان در برابر ذكر خدا و از آنچه از حق نازل شده خاشع گردد؟ و همانند كسانى نباشند كه قبل از آنها آیات كتاب آسمانى را دریافت داشتند اما بر اثر طول زمان قلبهاى آنها به قساوت گرائید؟
لذا در طول تاریخ افراد بسیار آلوده‏اى را مى‏بینیم كه با شنیدن این آیه چنان تكان خوردند كه در یك لحظه با تمام گناهان خود وداع گفتند، و حتى بعضا در صف زاهدان و عابدان قرار گرفتند، از جمله سرگذشت معروف فضیل بن عیاض است.
" فضیل" كه در كتب رجال به عنوان یكى از راویان موثق از امام صادق ع و از زهاد معروف معرفى شده و در پایان عمر در جوار كعبه مى‏زیست و همانجا در روز عاشورا بدرود حیات گفت در آغاز كار راهزن خطرناكى بود كه همه مردم از او وحشت داشتند.
از نزدیكى یك آبادى مى‏گذشت دختركى را دید و نسبت به او علاقه‏مند شد عشق سوزان دخترك فضیل را وادار كرد كه شب هنگام از دیوار خانه او بالا رود و تصمیم داشت به هر قیمتى كه شده به وصال او نائل گردد، در این هنگام بود كه در یكى از خانه‏هاى اطراف شخص بیداردلى مشغول تلاوت قرآن بود و به همین آیه رسیده بود: أَ لَمْ یَأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ ... این آیه همچون تیرى بر قلب آلوده فضیل نشست، درد و سوزى در درون دل احساس كرد، تكان عجیبى خورد، اندكى در فكر رفت این كیست كه سخن مى‏گوید؟ و به چه كسى این پیام را مى‏دهد؟ به من مى‏گوید: اى فضیل!" آیا وقت آن نرسیده است كه بیدار شوى، از این راه خطا برگردى، از این آلودگى خود را بشویى، و دست به دامن توبه زنى؟! ناگهان صداى فضیل بلند شد و پیوسته مى‏گفت: بلى و اللَّه قد آن، بلى و اللَّه قد آن!: به خدا سوگند وقت آن رسیده است، به خدا سوگند وقت آن رسیده است"! او تصمیم نهایى خودش را گرفته بود، و با یك جهش برق‏آسا از صف اشقیا بیرون پرید، و در صفوف سعدا جاى گرفت، به عقب برگشت و از دیوار بام فرود آمد، و به خرابه‏اى وارد شد كه جمعى از كاروانیان آنجا بودند، و براى حركت به سوى مقصدى با یكدیگر مشورت مى‏كردند، مى‏گفتند فضیل و دارودسته او در راهند، اگر برویم راه را بر ما مى‏بندند و ثروت ما را به غارت خواهند برد! فضیل تكانى خورد و خود را سخت ملامت كرد، و گفت چه بد مردى هستم! این چه شقاوت است كه به من رو آورده؟ در دل شب به قصد گناه از خانه بیرون آمده‏ام، و قومى مسلمان از بیم من به كنج این خرابه گریخته‏اند! روى به سوى آسمان كرد و با دلى توبه‏كار این سخنان را بر زبان جارى ساخت:
اللهم انى تبت الیك و جعلت توبتى الیك جوار بیتك الحرام!:" خداوندا من به سوى تو بازگشتم، و توبه خود را این قرار مى‏دهم كه پیوسته در جوار خانه تو باشم، خدایا از بدكارى خود در رنجم، و از ناكسى در فغانم، درد مرا درمان كن، اى درمان كننده همه دردها! و اى پاك و منزه از همه عیبها! اى بى‏نیاز از خدمت من! و اى بى‏نقصان از خیانت من! مرا به رحمتت ببخشاى، و مرا كه اسیر بند هواى خویشم از این بند رهایى بخش"! خداوند دعاى او را مستجاب كرد، و به او عنایتها فرمود، و از آنجا بازگشت و به سوى" مكه" آمد، سالها در آنجا مجاور بود و از جمله اولیا گشت.
« تفسیر نمونه، ج‏23، ص: 345 و 346 »



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







درباره وبلاگ


به وبلاگ خودتون خوش آمدید
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان mazhabi و آدرس loveallah.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 187
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 189
بازدید ماه : 475
بازدید کل : 39972
تعداد مطالب : 253
تعداد نظرات : 33
تعداد آنلاین : 1