mazhabi دنیای مطالب |
|||
کسی گفت چیزی را از یاد برده ام .مولانا گفت: در این دنیا اگر همه چیز را فراموش کنی باکی نیست . تنها یک چیز را نباید از یاد برد . تو برای کاری به دنیا آمده یی که اگر آن را به انجام نرسانی ، هیچ کاری نکرده یی . از آدمی کاری بر می آید که آن کار نه از آسمان بر می آید نه از زمین و نه از کوهها،اما تو می گویی کارهای زیادی از من بر می آید ، این حرف تو ،به این می ماند که : شمشیر گرانبهای شاهانه یی را ساطور گوشت کنی و بگویی آن شمشیر را بیکار نگذاشته ام یا این که در دیگی زرین شلغم بار کنی ، یا کارد جواهر نشانی را به دیوار فرو بری و کدوی شکسته یی را به آن آویزان کنی.ای نادان! این کار از میخی چوبین نیز بر می آید .خود را اینقدر ارزان مفروش که بسیار گرانبهایی! بهانه می آوری که من با انجام دادن کارهای سودمند ، روزگار می گذرانم . دانش می آموزم ، فلسفه و فقه منطق و ستاره شناسی وپزشکی می خوانم ، اما اینها همه برای توست ، تو برای آنها نیستی .اگر خوب فکر کنی درمی یابی که اصل تویی و همه ی اینها فرع است .تو نمی دانی که چه شگفتیها و چه جهانهای بیکرانی در تو موج می زند.آخر این تن تو اسب توست ، اسبی بر سر آخور دنیا. خوراک این اسب که خوراک تو نیست ! فيه مافيه - مولوی نظرات شما عزیزان: انسان
![]() ساعت8:03---8 ارديبهشت 1391
سلام. خوندم ولی متوجه نشدم بالاخره باید چه کرد. شاید باید بندگی رو سر لوحه زندگی قرار داد، انجا که دیگر مخلوقات بار امانت نتوانند کشید، قرعه کار، بنام من دیوانه زدند........
من هم به همین خاطر هرچی درس و زندگی این تیپی بود رو گذاشتم کنار. فقط اون 2 رکعت نمازه برای ادم می مونه. متن رو می خوام برای دوستانم ایمیل کنم. با اجازه.
درباره وبلاگ به وبلاگ خودتون خوش آمدید موضوعات آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
![]() |
|||
![]() |