mazhabi دنیای مطالب |
|||
شنبه 2 ارديبهشت 1391برچسب:تعیین واقعیت, 11سپتامبر, حقیقت 11 سپتامبر,دانلود مستند 11 سپتامبر, :: 16:0 :: نويسنده : adel
مستند اسرار 11 سپتامبر، یکی از بهترین و قویترین مستندات راجع به حادثه 11 سپتامبر 2001 می باشد که به دور از هر گونه هیجانات و احساسات، با زبان علمی، نظرات کارشناسان خبره و تحلیل دیدنی ها و شنیدنی های شاهدان حادثه، به طور عمیق و ریشه ای حادثه را مورد کنکاش قرار داده و مدارک مستدلی دال بر اینکه این حادثه یک جنایت دولت آمریکا علیه مردم خودش بوده ارائه می دهد.
![]()
ادامه مطلب ... باديه نشينى را گفتند: فرداى قيامت پروردگار، به حسابت رسيدگى مى كند. گفت : اى فلان ! مرا شاد كردى . زيرا چون كريم به حساب رسيدگى كند، بخشندگى كند. نقل است که بزرگی به مستی درگذشت(گذرش به مستی افتاد) ،دهانش آلوده بود... آب آورد و دهان آن مست بشست ، و می گفت :دهانی که ذکر حق بر آن دهان رفته باشد آلوده بگذاری بی حرمتی بود. چون مرد بيدار شد او را گفتند :زاهد خراسان دهانت را بشست . آن مرد گفت :من نيز توبه کردم . پس از آن بزرگ به خواب ديد که او را گفتند :تو از برای ما دهنی شستی ،ما نبز دل تو را بشستيم . كسى دانش بسيار اندوخت و بدان عمل نكرد، حكيمى او را گفت : اى فلان ! اگر زندگى خويش در گرد آوردن سلاح صرف كنى ، كى به جنگ خواهى پرداخت ؟ نقل است که يکی بزرگی را وصيت خواست . فرمود : يا اخی ! لازم(ملازم) يک در باش تا همه درها برتو گشايند و لازم يک سيِد(بزرگ) باش تا همه سادات تو را گردن نهند ... بزرگی فرمود :به نزديک من زيرک و دانا آن است که خراب کند دنيا را ، و بدان خرابی دنيا آخرت را بنياد کند ، و خراب نکند آخرت را و بدان خرابیِ آخرت، دنيا را بنياد نهد.. شخصی اویس قرن را گفت :مرا وصيتی کن ..فرمود : خدای را شناسی ؟ گفت :شناسم .گفت :اگر به جز از خدای هيچ کس ديگر نشناسی تو را به(برای تو بهتر است) . گفت :زيادت کن . فرمود :يا فلان ! خدای تو را می داند؟(تورا میشناسد؟) گفت :داند . فرمود :اگر به جز خدای کس ديگر تو را نداند تو را به... نقل است که کسی سفری خواست رفت.بزرگی را گفت :مرا وصيتی کن .فرمود :اگر يارخواهی تو را خدای بس ، و اگر همراه خواهی کرام الکاتبين بس ، اگر عبرت خواهی تو را دنيا بس ،و اگر مونس خواهی قران بس ،و اگر کار خواهی عبادت خدای تو را بس ،و اگر وعظ خواهی تو را مر گ بس... شنبه 2 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 14:18 :: نويسنده : adel
بزرگی فرمود : مدت بيست سال نه از کسی چيزی گرفتم و نه کسی را چيزی دادم . گفتند : چگونه ؟ گفت : اگر می گرفتم از وی(خدا) گرفتم و اگر می دادم بدو می دادم....فتدبّر شنبه 2 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 14:18 :: نويسنده : adel
بزرگی را گفتند :چرا سلطان را وعظ نکنی ؟، که ظلم بر ما می رود فرمود : خدای را از آن بزرگتر دانم که من او را پيش کسی ياد کنم که او را نداند... حکیمی گفت: رأی بزرگ را حقیر مدارید، اگرچه از کودک خردسال واقع شود؛ زیرا درّ گران بها از قیمت خود نیفتد، هر چند کودک غواص از دریا آورده باشد... بزرگی فرمود : شبی در باديه می رفتم - تنها - شبی تاريک بود . ناگاه سياهی پيش آمد . چندانکه مناره ای..ترسيدم .. چون او را بديدم گفتم : تو پری هستی يا آدمی؟ درباره وبلاگ به وبلاگ خودتون خوش آمدید موضوعات آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
![]() |
|||
![]() |