mazhabi
دنیای مطالب
 
 
پنج شنبه 7 ارديبهشت 1391برچسب:مولی محسن فیض کاشانی , :: 15:27 ::  نويسنده : adel

باید دانست که با ترکیب و آفرینش انسان چهار خلط همراه است. از این رو چهار نوع صفت: درندگی، حیوانی، شیطانی، ربّانی در او جمع شده است. پس انسان از آن نظر که خشم بر او مسلّط می‌شود، کار درندگان که دشمنی و کینه و حمله به مردم و زدن و دشنام دادن است از او سر می‌زند؛ و از آن نظر که شهوت بر او مسلّط می‌شود، کار حیوانات که حرص و آزمندی و شهوت بسیار و غیره است از او سر می‌زند؛ و از آن نظر که در وجود او امری ربّانی است، چنان که خدای متعال فرموده: « قل ِ الّروحُ من أمر ِ ربّی». در نفس خود مدّعی ربوبیّت می‌شود و سلطه جویی، برتری خواهی و انحصار طلبی و خودکامگی در همهء کارها و منفرد بودن در ریاست و برکنار بودن از رشتهء بردگی و فروتنی را دوست دارد، و مایل است که از همهء دانشها آگاه شود، حتّی ادّعای علم و معرفت و آگاه بودن به حقیقت اشیا را دارد. هرگاه به او عالم بگویند، شاد و اگر جاهل بگویند، غمگین می‌شود. در حالی که احاطه شدن به همهء حقایق و مسلّط شدن مقتدرانه بر همهء مردم از صفات خداوند است و انسان به آن حریص است، و از آن نظر که با قوّهء تشخیص از حیوانات جدا می‌شود، با آن که در خشم و شهوت با آنها شریک است، حالت شیطانی در او به وجود می‌آید و شرور می‌شود و قدرت تشخیص خود را در پیدا کردن راه های شر و چاره جوییها به کار می‌برد و با مکر و فریب و نیرنگ به اهداف خود می‌رسد، و به جای کار خیر شرارت می‌کند و این خلق و خوی شیطانهاست.
در هر انسانی آمیزه‌ای از این چهار عنصر، ربّانی، شیطانی، درنده خویی و حیوانی موجود است، تمام آنها در قلب گرد می‌آید و گویا در جلد انسان خوک، سگ، شیطان، حکیم گرد آمده است.
خوک، همان شهوت است، زیرا نکوهیده بودن خوک به سبب رنگ و صورتش نیست بلکه به خاطر درندگی و حرص اوست.
سگ همان خشم است، زیرا جانور درنده یا سگ گزنده از نظر صورت و رنگ و شکل درنده و گزنده نیست، بلکه به سبب روح درندگی و دشمنی و گزندگی است که در اوست. در باطن آدمی درندگی درنده و خشم آن و حرص خوک و شهوترانی‌اش جای گرفته است. بنابراین خوک انسان را به حرص در گناه و کار زشت فرا می‌خواند و درنده او را به وسیلهء خشم به ستم و آزار رساندن به دیگران می‌خواند.
شیطان پیوسته شهوت ناشی از خوک صفتی و خشم ناشی از درنده خویی را در انسان برمی‌انگیزد و یکی از آنها را شیفتهء دیگری می‌سازد و آنچه شهوت و خشم بر حسب طبیعت خود می‌خواهند، نیکو جلوه می‌دهد.
حکیم که همان عقل آدمی است مأموریت دارد که نیرنگ شیطان را دفع کند و با بینش نافذ و رأی روشن خویش پرده از مکر شیطان بردارد و با مسلّط ساختن سگ خشم بر خوک شهوت حرص او را در هم بشکند، زیرا با خشم شدت شهوت شکسته می‌شود و درندگی سگ را با مسلّط ساختن خوک بر آن دفع کند و همهء آنها را مغلوب سیاست خود سازد. اگر چنین کند کارها معتدل و عدالت در مملکت تن آشکار می‌شود و همه به راه راست می‌روند. اما اگر نتواند آن نیروها را مغلوب سازد، آنها وی را مغلوب کرده به خدمت خود درمی‌آورند. پس همواره در اندیشه و به فکر پیدا کردن راه چاره است تا خوک شهوت سیر و سگ خشم را خشنود سازد، از این رو همیشه در بندگی سگ یا خوک به سر می‌برد.
شیطان است که خوک شهوت و سگ خشم را به هیجان می‌آورد و آنها را به خدمت خود برمی‌انگیزد. بنابراین انسان با پرستش شهوت و خشم در حقیقت شیطان پرست است، پس اگر بنده‌ای مواظب رفتار و سخن گفتن و خاموشی گزیدن و نشست و برخاست خود باشد و با چشم بصیرت بنگرد، در صورتی که نسبت به خود منصفانه قضاوت کند، سراسر روز در پرستش بت شهوت و خشم و غیره می‌کوشد و این، نهایت ستم است؛ زیرا مالک را که عقل انسانی است برده و ربّ را مربوب و آقا را بنده و غالب را مغلوب قرار داده است. عقل است که شایستهء آقایی و غلبه و مسلّط شدن است، در حالی که این شخص عقل را به خدمت این سه نیرو (خشم و شهوت و شیطان) درآورده است، و ناگزیر از بندگی این سه، در قلب او صفاتی متراکم می‌شود که به صورت طبیعت وی درمی‌آید و دل را می‌میراند.
از فرمانبرداری خوک شهوت، صفت بی شرمی، پلیدی، اسراف، سخت گیری بر اهل و عیال در مخارج، ریاکاری، پرده دری، دیوانگی، بیهودگی، حرص، طمع، چاپلوسی، کینه توزی، بخل، سرزنش، و غیره به وجود می‌آید.
از فرمانبرداری سگ خشم، صفت بی باکی، سبکسری، خود بزرگ بینی، خودستایی، خشم، تکبّر، خودپسندی، ریشخند، مباهات، سبک شمردن، کوچک شمردن مردم، شرارت و تمایل به ظلم و غیره به وجود می‌آید.
نتیجهء فرمانبرداری از شیطان به سبب فرمانبرداری از خشم و شهوت است که حاصل آن نیرنگ و مکر و زیرکی، دروغ، زرق، بر هم زدن میان دیگران، غشّ در جنس، فتنه انگیزی، دشنام دادن و غیره است.
اما اگر بر عکس، تمام نیروها مغلوب و زیر فرمان صفت ربّانی درآید، دانش و حکمت و یقین و احاطه به باطن اشیا و شناخت حقیقت اشیا در قلب مستقر می‌شود و آدمی با نیروی دانش و بینش بر همهء صفات زشت مسلّط می‌گردد، و از پرستش خشم و شهوت بی‌نیاز می‌شود و با کنترل خوک شهوت و برگرداندن آن به مرز اعتدال صفات ارزنده‌ای چون پاکدامنی، قناعت، آرامش، زهد، پارسایی، پرهیزگاری، شادمانی، برخورد خوب، شرم، لطافت طبع، همراهی و مساعدت و نظایر آنها در قلب مستقر می‌شود، و با کنترل نیروی خشم و مغلوب ساختن آن و برگرداندنش به اندازه‌ای که لازم است، صفت شجاعت، بخشندگی، بزرگواری، کنترل نفس، شکیبایی، بردباری، تحمل، گذشت، پایداری، نجابت، شهامت، وقار و غیره، در قلب جای می‌گیرد.
بنابراین قلب در حکم آینه‌ای است که این امور مؤثّر در آن، پیرامونش را گرفته‌اند و این آثار پیاپی به دل می‌رسد، اما آثار ستوده‌ای که یاد کردیم بر روشنی و تابش و نور دل می‌افزاید تا تجلّی ذات حق در آن بتابد و آن حقیقتی که از دین مورد نظر است در آن کشف شود. پیامبر(ص) با گفتار خود به این قلب اشاره فرموده است: «هرگاه خدا خیر بنده‌ای را بخواهد، قلب او را پند دهنده‌اش قرار می‌دهد» و نیز با این گفتار: «هر که در قلب خود پند دهنده‌ای داشته باشد از سوی خدا بر او نگهبانی گماشته شود» و همین دل است که یاد خدا در آن مستقر می‌شود. خدای متعال می‌فرماید: « الا بذکر ِ الله ِ تطمئنُ القلوب».

راه روشن ـ جلد پنجم / مولی محسن فیض کاشانی ـ ترجمهء عبدالعلی صاحبی


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







درباره وبلاگ


به وبلاگ خودتون خوش آمدید
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان mazhabi و آدرس loveallah.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 12
بازدید دیروز : 5
بازدید هفته : 12
بازدید ماه : 194
بازدید کل : 39691
تعداد مطالب : 253
تعداد نظرات : 33
تعداد آنلاین : 1