mazhabi دنیای مطالب |
|||
امشب گویی آسمان و زمین چشم شده اند و با گل پرپر شده ی بهشتی وداع می کنند. علی چون تنی که روح از آن جدا گشته، پیکر فاطمه را بر دوش دارد، گام هایش سست و لرزان است، چشمهانش غرق در دریای اشک و جگرش سوزان از داغ فراق.
هنگامی که پیکر فاطمه را بر دست داشت و می خواست شریک لحظه لحظه ی عمرش را به خاک سرد و خموش سپارد، کمرش خمید و توانش در انتهای بی کسی محو شد.
در آن زمان که دل علی از جور روزگار مجروح بود، محمد به یاریش آمد، همان که دختر خود را ام ابیها نامید و علی خجل از روی محمد که فاطمه را تنها می گذارد و او را پهلو شکسته به دیدار پدر می فرستد. فاطمه روی در نقاب خاک کشید. خاکی سرد و خموش که می دانست استحقاق در برگرفتن گوهری چون فاطمه را ندارد. کودکان بی تاب و بی قرار، آه و ناله ی آتشناک خود را در سینه حبس کردند؛ علی نشانه ی آرامگاه فاطمه را طبق وصیتش و برای بیان مظلومیتش در سینه حک کرد و آدمیان را تا قرن های پس از آن در حسرت زیارت قبرش قرار داد. شهادت جانسوز حضرت زهرای اطهر، امُ البَنین، امُ ائمه المَعصُومین (سلام الله علیها) بر تمام دوستداران آن سیده دو عالم، تسلیت و تعزیت .(این مطلب از وبلاگ پایگاه بسیج نبی اکرم گرفتم) نظرات شما عزیزان:
درباره وبلاگ به وبلاگ خودتون خوش آمدید موضوعات آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
![]() |
|||
![]() |